جدول جو
جدول جو

معنی گران نورد - جستجوی لغت در جدول جو

گران نورد
(شَ / شِ زَ)
آهسته و بسیار رو:
سایه که نقیضه ساز مرد است
در طنزگری گران نورد است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
گران نورد
آهسته و بسیار رو: سایه که نقیض ساز مرد است در طنزگری گران نورد است. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردون نورد
تصویر گردون نورد
گردون پیما، فلک پیما، آسمان نورد، آنکه در آسمان حرکت کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهان نورد
تصویر جهان نورد
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، جهانگرد، سیّاح، رهگیر، گیتی خرام، سائح، گیتی نورد، توریست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راه نورد
تصویر راه نورد
ره نورد، آنکه راهی را طی می کند، راه پیما
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دُ)
آسمان پیما. صاحب آنندراج آرد: در صفت ماه و سیارات:
بشبرنگ مه نعل گردون نورد
درآمد برافراخت گرز نبرد.
اسدی (گرشاسب نامه).
درخشنده خورشید گردون نورد
ز باد خزان نیش عقرب نخورد.
نظامی.
هرچند پایۀ تو بلند اوفتاده است
غافل مشو ز نالۀ گردون نورد من.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گِ نَ ظَ)
آنکه از روی ناز و تبختراز گوشۀ چشم به مردم می نگریسته باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
کنایه از ابر سیاه و تیره. (برهان) (آنندراج) ، نزم و آن بخاری باشد غلیظ و ملاصق زمین. (برهان)
لغت نامه دهخدا
آنکه آسمان را طی کند فلک پیما: درخشنده خورشید گردون نورد زباد خزان نیش عقرب نخورد. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران نظر
تصویر گران نظر
آنکه از روی ناز و تبخر از گوشه چشم بمردم مینگریسته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران دود
تصویر گران دود
دود غلیظ، ابر سیاه و تیره، بخاری غلیظ که ملاصق زمین باشد نزم مه
فرهنگ لغت هوشیار
کندرو بطی السیر بطی الحرکه: ... زیرا که فرودین سبکروتر بود و بگرانروتر همی رسد
فرهنگ لغت هوشیار